خدایا باور افسردگان را ، چون بهاران ، زندگانی ده
و روح خستگان را هم ، خروشی جاودانی ده
کویر قلب تنهایان ، به مهری آبیاری کن
به کوی بی کسان، یک مهربانی ، آشنایی را ، تو راهی کن
هر آن کس را که با هجر عزیزی امتحان کردی
به یاد خاطراتش ، عاشقانه زندگی کردن ، تلافی کن
بکوبان با سر انگشتان مهری ، کوبه ی در های غربت را
بسوزان ریشه های سرد نفرت را
حبیبا ، سال نو را ، سال نور و عاشقی فرما
بزرگا ، زندگی کردن ، نشانم ده
و راه و رسم دل دادن ، ستاندن ، پیش پایم نه
به کامم لذت با هم نشستن ، مهر ورزیدن عنایت کن
فهیم ارزش هر لحظه ام گردان
بدانم خنده در آیینه ، بس زیباست
بفهمم بغض در آدینه ، دست ماست
بخوانم با قناری ها ، خدا اینجاست
بجویم من خدایم ، چون که حق زیباست
عزیزا هفت سین عیدمان را
سایه سار سبز سیمای سحرخیزان سرو اندیش ساعی ، مرحمت فرما
خدایا باور تغییر را
این کیمیا درس بهاران راه
در اعماق قلوبت یخ زده ؛ گرم و شکوفا کن
تو خار هر کدورت را
به گلبرگ گذشتی ، بی اثر گردان
چکاوک را تو یاری کن
به آوازی ، دل همسایه مان را ، شاد گرداند
شقایق را
که دشت لخت و عریان ، شعله پوشاند
به خوشبختی ، نشان کوچه ی بن بست ما را ده
نشان مردم این شهر را ، یاد بهار آور
خدایا ، در طلوع سال نو
آغاز راه سبز فردا ها
تو قلب هر مسافر را ، به نور معرفت
آگه به رمز و راز زیبای سفر فرما
بفهمان زندگی بی عشق ، نا زیباست
که قدر لحظه ها
در لحظه ، نا پیداست
آخرین دیدگاهها