مهم نبود کجا میرویم ایستاده بودیم و مهم ایستادن بود؛ یک مشت گوسفند پشت یک کامیون چرک و قدیمی که میرفت به سمت کشتارگاه…!
[هنگامه هويدا]
آخرین دیدگاهها