بایگانی‌های متن تنهایی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

طفلک دلم!

طفلک دلم!

طفلک دلم
طفلک دلم!

اسباب بازیهایش را از او گرفته ام

روزها بق کرده گوشه ى مى نشیند و مظلومانه شکنجه ام میکند!

چه بى عاطفه شده ام

بیچاره با همین خاطرات اندک،

خوش بود…

موضوع :

و تو رفتي و هنوز …

عاشقانه - قایق

عاشقانه - قایق
“سیب”
تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من کرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان مي دهد آزارم
و من انديشه کنان غرق در اين پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سيب نداشت

“حمید مصدق”

موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید