بایگانی‌های کافه - صفحه 3 از 4 - کافه تنهایی

کافه تنهایی

سال نو مبارک …

کافه تنهایی - نوروز

کافه تنهایی

“به نام خوب خدا”

یک گیاه در میانه زمستان به یاد تابستان گذشته نیست،

بلکه متوجه بهاری است که از راه می رسد.

گیاه روزهایی را که گذشته است به یاد نمی آورد،

بلکه از روزهایی که در پیش است خبر می دهد.

گیاه از آمدن بهار اطمینان دارد،

و با رسیدن آن از درون خویشتن سربلند می کند.

بهار یعنی نو شدن،

یعنی دوباره شروع کردن،

یعنی کامل کردن رویایی که زمستان و تابستانش را هموار کرده اید.

بهاری که او هم از پنبه زدن های برف زمستانی

و داغ کردن های آفتاب ظهر تابستان بی خبر نیست،

اما ولع لمس شکوفه های بهار نارنج او را به صبح فروردین رسانده است.

پس آرزوهایتان را صیغل دهید …

تا برق نگاهتان همواره مملو از امید و عشق به کسانی باشد، که همه داشته های دنیا ،

جایگزین خوردن یک فنجان چای در کنارشان نمی شود.

“کافه تنهایی … “

سال نو را به شما …

و همه آنان که دوستشان دارید تبریک می گوید

و آرزوی شادی و سلامتی روز افزون برایتان دارد ….

دسته بندی : جملات زیبا
موضوع :

فقط دلم می داند!

لبخند عاشقانه

عاشقانه

از تو که صحبت به میان می آید

آسیب پذیر می شوم

 
چطور ممکن است

این انصاف نیست که تا بودی ترس نرسیدن به تو شکنجه ام می داد

 

حال که نیستی

جای خالیت …

 

ای کاش می دانستی

جای خالی رویایت را با هیچ رویایی نتوانستم بپوشانم

 

این دیگر چیست؟

مگر تو چه بوده ای ؟

فقط دلم می داند…

و نمی خواهد که نداند…

 

کاش می توانستم فرمول فراموشیت را کشف کنم

توجیهی بیاورم

دلم را غافل کنم

دلی را که آرزوی روز و شبش خوشبخت کردنت بود

و غافل از اینکه ممکن است به تو نرسد

 

و هیچ وقت باور نکرد

رفتنت را

هنوز هم برایت آرزوی خوشبختی دارد

 

و امیدوار است…

 

امیدوار به اینکه تویی دیگر تکرار شود

تویی دیگر ولی با اندکی تفاوت…

به قدری که بدانم رسیدن به او محال نخواهد بود

بماند …

 

اکنون…

کسی می داند که…

از کجا باید شروع کنم، چگونه بیابمش؟

 

درست است

نمی دانید …

ولی می دانید روزگار دلم را

پس…

دیگر نگویید…

همینقدر کافیست…

 

………………………………………………………..

ممنون که مطالبم رو تحمل می کنید…

(دلنوشته ای کوچک از کوچکترین عضو کافه تنهایی)

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

ده سال بعد

عاشقانه

ده سال بعد از حال این روزام
با کافه های بی تو درگیرم

گفتم جهان بی تو یعنی مرگ
ده سال  رفتی و نمی میرم

ده سال بعد از حال این روزام
تو توی آغوش یکی خوابی

من گفتم و دکتر موافق نیست
تو بهتر از قرصای اعصابی

ده سال بعد از حال این روزام
من چهل سالم می شه و تنهام

با حوصله ،قرمز،سفید ، آبی
رنگین کمون می سازم از قرصام

می ترسم از هر چی که جا مونده
از ریمل با گریه ها جاری

ده سال که لب هام و می بندم
با بوسه های تلخ هر جایی

ده سال وقتی شعر می خونم
لبخند روی صندلی هایی

یه عمر بعد از حال این روزام
یه پیرمردم توی یه کافه

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

بخش با همِ کافه تنهایی افتتاح شد…

کافه تنهایی

سلام

بالاخره بخش جدید راه اندازی شد .

امیدواریم همتون خوشتون بیاد ازش.

آدرسش توی منوی بالاست.

 

اگه کاستی وجود داره حتما بگید اگه بشه رفع کنیم.

 

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

میزهای کوچک کافه …

عاشقانه
من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم
که بهانه نزدیک تر نشستن مان می‌شود …
و من …
رو به روی تو
می‌توانم تمام شعر‌های نگفته دنیا را یک جا بگویم
موضوع :

برخی تغییرات در کافه تنهایی

کافه تنهایی

سلامی گرم به شما مشتریان عزیز کافه تنهایی!

 

در آغاز لازم می دونیم که از تمامی شما عزیزان که کافه ما رو برای نوشیدن فنجانی شعر و دلنوشته انتخاب کردید قدردانی کنیم.

توی این مدت مطالب و نظرات گرم شما باعث رونق کافه تنهایی شده و امیدواریم که همچنان در کنار ما بمانید ، و جا داره تشکر ویژه ای کنیم از تمامی شماها و همینطور از علیرضای عزیز که توی یک ماه اخیر زحمت ارسال و تایید اکثر مطالب را بر عهده داشت.

زیاد سرتون رو درد نمیارم قصد داریم یک بخش به سایت اضافه کنیم که شما عزیزان بتونید مطالب خودتون رو راحت تر ارسال کنید.

امیدواریم که این بخش هم مورد استقبال شما دوستان عزیز کافه تنهایی قرار بگیره.

 

 

 

دسته بندی : مطالب عاشقانه
موضوع :

طعم تلخ دلتنگی

the-bitter-taste-of-nostalgia

هی کافه چی . . .
روی میزها شعر بنویس،
اینجا طعم دلتنگی ها از قهوه هم تلخ تر است . . . !

موضوع :

شعر داغ می نوشم

poetry-hot-drink

من
هر روز،
کنج این کافه می نشینم و
شعر داغ می نوشم!!
و به آدمهای صامتی نگاه میکنم
که تنهاییشان را
با سیگاری به هم
تعارف می کنند…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

در این روزهای پر رفت و بی آمد

in-this-busy-going-days-and-and-no-return

هی کافه چی !

در ایـن روزهـآی پر رفـت و بـی آمـد …

نـدیـدی عـزیـزی رآ که تمـآم تـلآشش در رفـتـن بـود و نـمـآنـدن ؟

این آخـری هــآ خـبـر دیدنـش رآ در ڪآفـه ای بـہ مـن دآدنـد ؛

اگـر رفتـہ که هـیـچ !

اگـر در پـس رفـتـنـش آمـدی بـود ،

تـو قـهوه ای تـلـخ تـر از تمـآمـی تـلـخ هـآ بـہ حسـآب مـن بـرآیـش بـریـز…!

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :

کافه و کتاب و تنهایی

coffee-and-books-and-alone

بفرمایید
جرعه ای کتاب…
کافه و کتاب و تنهایی…

دسته بندی : شعر و دلنوشته
موضوع :





کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید