متن ترانه ناخوشی مسعود امامی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

متن ترانه ناخوشی مسعود امامی

song-sickness-of-masoud-emami

دلخور از وسوسه ی بی پایان
شاکی از خودزنی بی جبران
بهترین فرصت و از کف دادم
بدترین جای زمان افتادم

من به این فاجعه عادت کردم
که برم خسته بشم برگردم
پشت بی حوصلگی پنهون شم
بشنوم چیزی نگم داغون شم
من به این فاجعه عادت کردم
که برم خسته بشم برگردم
پشت بی حوصلگی پنهون شم
بشنوم چیزی نگم داغون شم

من به این ناخوشی هر روزه
که نفسگیر و تبسم سوزه
نبض احساسم و عادت دادم
نمی پرسم که چرا افتادم
نمی پرسم
نمی پرسم

من به این فاجعه عادت کردم
که برم خسته بشم برگردم
پشت بی حوصلگی پنهون شم
بشنوم چیزی نگم داغون شم
من به این فاجعه عادت کردم
که برم خسته بشم برگردم
پشت بی حوصلگی پنهون شم
بشنوم چیزی نگم داغون شم

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 821
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب


:ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

 

کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید