ای کاش
آن نام را دوباره
پیدا کنم
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم
افتاد
و لابه لای خاطره ها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشم های کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چه قدر شبیه من است !
یک برگ برنده کاش تو دستم بود
ای کاش که یکبار منم می بردم
هر کس که به من رسید آتیشم زد
خاموش شدم بس که به من انگ زدن
من لال شدم بس که به من نه گفتن
من سنگ شدم بس که به من سنگ زدن
از اول قصه سهم من تنهایی
از اول قصه با خودم درگیرم
خاموش ترین ستاره بودن سخته
من حسرت خواب های بی تعبیرم …
باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسیهای شبانه
میخورد بر مرد تنها
میچکد بر فرش خانه
باز میآید صدای چک چک غم
باز ماتم
من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمیدانم، نمیفهمم
کجای قطرههای بی کسی زیباست؟
نمیفهمم، چرا مردم نمیفهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت میلرزد
کجای ذلتش زیباست؟
نمیفهمم
کجای اشک یک بابا
که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسر و پروانههای مردهاش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟
نمیدانم
نمیدانم چرا مردم نمیدانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست
کجای مرگ ما زیباست؟
نمیفهمم
یاد آرم روز باران را
یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد
کودکی ده ساله بودم
میدویدم زیر باران، از برای نان
مادرم افتاد
مادرم در کوچههای پست شهر آرام جان میداد
فقط من بودم و باران و گلهای خیابان بود
نمیدانم
کجای این لجن زیباست؟
بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست
و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد…
تشنه ام …
تنفر در رگهایم
متورم می شود
ذهنم … کمی
پرواز می خواهد
تازه می فهمم
فقر از نگاه کودک گرسنه
چه معنایی دارد …!
دلم اصرار دارد فریاد بزند
اما من جلوی دهانش را می گیرم
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺑﯽ ﺁﺯﺍﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻗﺼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ
ﺷﻌﺮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ
ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ!!!
درد مشترک مثل ائینه ترک دارد
دلم باتو درد مشترک دارد
دلم بال پرواز مرا اتش زدند
داغ صدها شاپرک دارد
دلم روزو شب از درد میپیچم به خود
چشم گریان از فلک دارد
دلم غربتم راهیچ کس باورنکرد
انتظاراز نی لبک دارد
دلم زخم های من همیشه تازه است
یادگاری از نمک دارد
دلم می شناسم درد پنهان تو را
باتو درد مشترک دارد دلم………
مردانه که گریه کنی
کدام زن میخواهد آرومت کند
مردانه که بغض کنی
چه زنی توانایی آروم کردنتو داره
مرد که باشی نمای یک کوه رو داری
مغــــــــرور غمــــــگین تنـــــها
( ارسال شده توسط عليرضا عزيز )
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
راه آسمان باز است
پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ،
نگفته تو را میخواند. . .
آخرین دیدگاهها