کودک از معلم می پرسد : آقا اجازه “مرد ” به کی می گن؟
معلم جواب می دهد : به کسی که مسئولیت قبول می کنه، تکیه گاه خوبیه ، می شه روی قولش حساب کرد، کسی که نمی ترسه، صبح تا شب تلاش می کنه تا محتاج دیگران نباشه
کودک جواب می دهد: وقتی بزرگ شدم من هم مثل مادرم، مرد بزرگی خواهم شد.
وقتی از هیچ موسیقی ای شگفت زده نمیشی
وقتی از هیچ شعری لذت نمی بری..
و یا هیچ ورزشی سرحالت نمی کنه…
و یا هیچ حرفی امیدوارت…
یعنی گیرنده هات خاموش شده…
یعنی بی خیال دنیا…
سرتُ از پنجره ببر بیرونُ ساعت ۲ شب تو کوچه عطسه بزن
تا گربه های موزی از سطلای زباله بپرن بیرون و…
و یا تا صبح بشین، یا تو خونه راه برو..
یا تا ۶ تا خیابون اونورتر قدم بزن
و با یه سنگ گل کوچیک بازی کن
کلا کارای مسخره بکن…
کارایی که منطقی پشتشون نیست
تنها راه روشن کردن گیرنده ها اینه که
سیماشونُ تو تنظیمات اشتباه به هم وصل کنی…
بعضی آدم ها با شور زندگی می كنند و برخی با شعور!!
دسته اول گاهی می میرند بی آنكه چراهای زیادی را بدانند!
دسته دوم اما، با درد خواهند مرد زیرا كه فهمیدن همواره با درد توام است!
بعضی آدم ها با عشق زندگی می كنند برخی با عیش!!
دسته اول با عشق، عیش می كنند!
و دسته دوم با عیش، عشق!
بعضی آدم ها نان قلب شان را می خورند برخی دیگر نان قلبشان را!!
دسته ی اول همیشه مورد دوست داشتن واقعند زیرا چیزی برای تپیدن دارند!
و دسته دوم همواره مورد تنفرند زیرا كه همیشه برای فریفتن در كمینند!
بعضی آدم ها عینك می زنند كه دنیا را خوب ببینند و برخی دیگر عینك می زنند و زندگی را بد می بینند!!
دسته اول ضعف چشم دارند!
و دسته دوم ضعف اخلاق!!
بعضی آدم ها عقیده شان را به آدم تحمیل می كنند و برخی عقده هاشان را!!
دسته اول را با یك منطقی می شود مجاب كرد!
و دسته دوم را هرگز نمی شود مجاب كرد!!
محفل ادبی گلستان
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنی…
کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست،
اشک های تو را پاک می کند و دست هایت را صمیمانه می فشارد.
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت.
و اگر باورداشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند
باور کن با او هرگز تنها نیستی.
فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی
به حضرت دوست …
دیدی که صبح میشود شب ها بدون من……؟؟؟ دیدی که میگذرد روزها بدون من……؟؟؟ این نبص زندگی بی وقفه میزند… فرقی نمیکند!!! بامن……!!! بدون من……!! دیروز گرچه سخت…… امروز هم ...
کودک از معلم می پرسد : آقا اجازه “مرد ” به کی می گن؟
معلم جواب می دهد : به کسی که مسئولیت قبول می کنه، تکیه گاه خوبیه ، می شه روی قولش حساب کرد، کسی که نمی ترسه، صبح تا شب تلاش می کنه تا محتاج دیگران نباشه
کودک جواب می دهد: وقتی بزرگ شدم من هم مثل مادرم، مرد بزرگی خواهم شد.
امیر علیپور
محفل ادبی گلستان
وقتی از هیچ موسیقی ای شگفت زده نمیشی
وقتی از هیچ شعری لذت نمی بری..
و یا هیچ ورزشی سرحالت نمی کنه…
و یا هیچ حرفی امیدوارت…
یعنی گیرنده هات خاموش شده…
یعنی بی خیال دنیا…
سرتُ از پنجره ببر بیرونُ ساعت ۲ شب تو کوچه عطسه بزن
تا گربه های موزی از سطلای زباله بپرن بیرون و…
و یا تا صبح بشین، یا تو خونه راه برو..
یا تا ۶ تا خیابون اونورتر قدم بزن
و با یه سنگ گل کوچیک بازی کن
کلا کارای مسخره بکن…
کارایی که منطقی پشتشون نیست
تنها راه روشن کردن گیرنده ها اینه که
سیماشونُ تو تنظیمات اشتباه به هم وصل کنی…
کتاب نت های خارج: فرامرز فرحمهر
محفل ادبی گلستان
در تقدیر هر انسانی
معجزه ای خاص ، از طرف خدا تعیین شده
که قطعا در زندگی اش
در زمان مناسب ، نمایان خواهد شد .
یک شخص خاص
یک اتفاق خاص
یک موهبت خاص
منتظر معجزه زندگی خود باشید
محفل ادبی گلستان
بعضی آدم ها با شور زندگی می كنند و برخی با شعور!!
دسته اول گاهی می میرند بی آنكه چراهای زیادی را بدانند!
دسته دوم اما، با درد خواهند مرد زیرا كه فهمیدن همواره با درد توام است!
بعضی آدم ها با عشق زندگی می كنند برخی با عیش!!
دسته اول با عشق، عیش می كنند!
و دسته دوم با عیش، عشق!
بعضی آدم ها نان قلب شان را می خورند برخی دیگر نان قلبشان را!!
دسته ی اول همیشه مورد دوست داشتن واقعند زیرا چیزی برای تپیدن دارند!
و دسته دوم همواره مورد تنفرند زیرا كه همیشه برای فریفتن در كمینند!
بعضی آدم ها عینك می زنند كه دنیا را خوب ببینند و برخی دیگر عینك می زنند و زندگی را بد می بینند!!
دسته اول ضعف چشم دارند!
و دسته دوم ضعف اخلاق!!
بعضی آدم ها عقیده شان را به آدم تحمیل می كنند و برخی عقده هاشان را!!
دسته اول را با یك منطقی می شود مجاب كرد!
و دسته دوم را هرگز نمی شود مجاب كرد!!
محفل ادبی گلستان
به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کنی…
کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست،
اشک های تو را پاک می کند و دست هایت را صمیمانه می فشارد.
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت.
و اگر باورداشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند
باور کن با او هرگز تنها نیستی.
فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی
به حضرت دوست …
محفل ادبی گلستان
من که در آبی چشمان تو فریاد شدم
نقش قایق که به دریای تو افتاد شدم
حالت مردمكت بین شدن یا نشدن
ضرب مجهول نگاه تو و اعداد شدم
همه جا شعر فروش لب شیرین و ولی
وارث تیشه ی زنگاری فرهاد شدم
خط به خط نقش تو بودم همه با طعم غزل
در خم خاطره هایم به تو معتاد شدم
شهرزادی شده بودم همه جا قصّه بدوش
تا هزار و مثلا یک شب بغداد شدم
قصه ات حال خوشی بود در این بیم و امید
سردی بهمن و دل گرمی مرداد شدم
محفل ادبی گلستان