همه پیش خود چنین پنداشتند
پرپروانه به این علت سوخت
تا فقط یک لحظه شمع نگاهش بکند
شمع پیش خود چنین می پنداشت
پر پروانه اگر سوخت جهنم مارا!
هیچکس فکر نکرد
پر پروانه به این خاطر سوخت
چون که از شمع شنید
که برو پروانه
دور من چرخیدن تا ابد نیست چنین
میشود ذوب وزمین خواهم ریخت
اشک زچشمان پروانه بریخت
پیش خود اندیشید
که اگر او برود من هیچم
خواست تا شمع به اغوش بگیرد
اما
پر پروانه بسوخت….