يكي را دوست داشته است... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

يكي را دوست داشته است…

زندگي ام را به پاي كسي گذاشتم …
كه دوستش مي داشتم ولي …
او هيچ وقت مرا دوست نداشت ..
و به او حق مي دهم!
شايد او هم مانند من
يكي را دوست داشته است…

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 603
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • sara :

    ديدگان تو در قاب اندوه
    سرد و خاموش
    خفته بودند
    زودتر از تو ناگفته ها را
    با زبان نگه گفته بودند
    از من و هرچه در من نهان بود
    مي رميدي
    مي رهيدي
    يادم آمد كه روزي در اين راه
    ناشكيبا مرا در پي خويش
    ميكشيدي
    ميكشيدي
    آخرين بار
    آخرين لحظه تلخ ديدار
    سر به سر پوچ ديدم جهان را
    باد ناليد و من گوش كردم
    خش خش برگهاي خزان را
    باز خواندي
    باز راندي
    باز بر تخت عاجم نشاندي
    باز در كام موجم كشاندي
    گر چه در پرنيان غمي شوم
    سالها در دلم زيستي تو
    آه هرگز ندانستم از عشق
    چيستي تو؟
    كيستي تو؟
    فروغ فرخزاد


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید