همین که بخندی ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

همین که بخندی …

همین که بخندی
برای پریدن

لازم نیست پرنده باشم

همین که بخندی،

بال در میاورم..

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1317
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    خیلی ممنونم پستای جدید گذاشتین بسیار عالی ان..خدا قوت

  • درود بر شما

    تمام پستها به همراه تصاویر زیباست مخصوصا این پست :flr

    متشکرم و پایدار باشید …

  • فرشته :

    سلام کافه عزیز خسته نباشین. ممنون ، چه پستهای زیبایی دستتون درد نکنه .
    سلامت باشید.
    :flr :flr :flr :flr :flr :lv :lv :lv :flr :flr :flr

  • گلبهار :

    خـــــــــدایا

    مهرت بر دلم جاودانه است

    مهرم را بر دلش جاودان کن

    شوقی دردلم نهادی وقتی عاشقش شدم

    وصال نمی خواهم

    اما عشقی که از او بر دل دارم افزون کن …

  • گلبهار :

    تمامی رنگ ها مال تو

    سیاهی چشمانت برای من!

    می خواهم آسمانی بسازم برای خودم

    تا با هر نگاه تو موجی از ستاره ها زاده شوند

    با بوسه ات بر پیشانیم ماه بخندد

    و آغوشت کهکشانی آرام برای من باشد

    تا تو هستی دنیای من هیچ کم ندارد …

  • گلبهار :

    تو اتفاقی ناتمام بودی که افتادی و من شکستم!

    مثل چُرت ظهرانه شیرین اما کوتاه!

    مثل خواب بعد از نمازصبح!

    اما من ایمان دارم روزی می آید

    که همه این ناتمام ها را تمام می کنم

    ایمان دارم فقط برای چشم های تو خواهم خندید

    من به شکرانه وجودت یک عمرگنجشک ها را دانه خواهم داد …

  • ارام :

    برایم همین کافیست که تو بخندی…
    همین که لحظه طلوع و غروب را با خنده تو نظاره کنم…
    تو بخند زندگی یعنی خنده های من و تو…

  • ارام :

    تو بال باز می کنی،
    به هوای پرواز

    من خوش خیال اما،
    آغوش باز می کنم باز…
    سید محمد مرکبیان

  • ارام :

    دلم گرفته

    درست مثل لک لکی
    که بال هایش را برای کوچ امتحان می کند…
    گروس عبدالملکیان

  • ارام :

    چه خیال خامی؛
    برای من که بال ندارم،
    رسیدن به تو که آن همه بالایی…
    عباس حسین نژاد

  • ارام :

    یک شب هوای گریه
    یک شب هوای فریاد
    امشب دلم…
    هوای تو کرده است…
    حسین منزوی

  • ارام :

    دست در دست تو
    تمام خیالاتم را
    پیاده روی می کنم…
    م.محمدی مهر

  • مسافر صحرای سکوت :

    سر یخچال بودم
    خواهرم میگه: آبلیمو رو بیار بیرون….
    میپرسم توی کدوم شیشه ها بود؟
    میگه: دیروزم پرسیدی خنگول! توی اون شیشه نوشابه که قبلأ آبغوره توش بود…..روش نوشته سرکه
    .
    .
    راستشو بخواید نگران خواهرمم که نکنه آمریکا به عنوان یه نخبه ترورش کنه!!!!!


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید