مدتی است که دیگر تقویم را ورق نمیزنم
حتی حوصله کنار زدن پرده را ندارم
چه برسد به باز کردن پنجره
حال عجیبی دارم
همه چیز از نبودنت حکایت می کند
به جز دلم که مانند دانه ای در دل خاک
در انتظار آمدن بهار است
می دانم که می آیی: خیلی زود…
سه شعر کوتاه از سیدعلی میر افضلی ۱) آن چنان که برگ ها به نور زنده اند و ماهیان به آب؛ زندگی من به عشق عشق من به تو !
۲) مثل یک جریان موسیقی مثل یک باران پاییزی ناگهانی بودنت عشق است!
۳) اعتمادی به واژه اصلاً نیست واژه گاهی دچار تردید است واژه گاهی کلید، گاهی قفل واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند … واژه، میآید و نمیدانی که ازین واژهها چه میخواهی. من به احساس ناب محتاجم با نگاهت بیا تکلم کن.
Δ
8 × = 56
Notify me when new comments are added.
سه شعر کوتاه از سیدعلی میر افضلی
۱)
آن چنان که برگ ها به نور زنده اند و
ماهیان به آب؛
زندگی من به عشق
عشق من به تو !
۲)
مثل یک جریان موسیقی
مثل یک باران پاییزی
ناگهانی بودنت عشق است!
۳)
اعتمادی به واژه اصلاً نیست
واژه گاهی دچار تردید است
واژه گاهی کلید، گاهی قفل
واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند
…
واژه، میآید و نمیدانی
که ازین واژهها چه میخواهی.
من به احساس ناب محتاجم
با نگاهت بیا تکلم کن.