بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است
ادعایشان آدمیت
کلامشان انسانیت
رفتارشان صمیمیت
حال
من دنبال یکی میگردم که
نه آدم باشد
نه انسان
نه دوست و رفیق صمیمی
تنها صاف باشد و صادق
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن…
هیچ نگوید
فقط همان باشد که سایه اش میگوید
دلم یه غریبه میخواد
بیاد بشینه فقط سکوت کنه؛
من هی حرف بزنم…
بزنم و بزنم…
تا شاید کم بشه از این همه من…
بعد بلند شه بره
نه نصیحتی نه…!انگار نه انگار!!
سلام
مطالب خیلی قشنگی نوشتید
ممنون
سلام
خوبی از خودتونه
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
مي دانيد چيست؟
بعضي وقتها نبايد شعر را کامل نوشت
بلکه بايد ادامه اش را سير گريه کرد!!
من نه فرهادم ، نه مجنونم ، نه بيژن ،
من همان عاشقِ ساده دل تنهام که بي تو هيچم…
سلام.گلبهار عزیزم.
سلام اقا محمد من شمارو نمیشناسما به جان کافه نیان یقه مارو بگیرن بگن ایشون کی هستن ؟انشالله که خوب وخوش وسلامت باشین منم خوبم مرسی
یا علی
خيابان نيست که از همان جايي که امدي برگردي…
بفهم اين لامصب اسمش “احساس” است…
براي دلم
گاهي مادري مهربون ميشم
دست نوازش به سرش ميکشم
ميگم :غصه نخور ميگذره
براي دلم
گاهي پدر ميشم
خشمگين ميگم :بس کن ديگه بزرگ شدي
گاهي هم دوستي ميشم مهربون,,, دتش رو ميگيرم,,, ميبرمش به باغ خيال
دلم
از دست من خسته ست
گرگ هم که باشي عاشق بره اي خواهي شد که تورا به علف خوردن
وا ميدارد وچنين است رسالت عشق….
شدن ان چه که نيستي
اشتباه میکنند بعضیها
که اشتباه نمیکنند!
بايد راه افتاد،
مثل رودها که بعضی به دريا میرسند
بعضی هم به دريا نمیرسند.
رفتن، هيچ ربطی به رسيدن ندارد! علی صالحی