لطفا کمی به فنجانم نگاه کن! - کافه تنهایی

کافه تنهایی

لطفا کمی به فنجانم نگاه کن!

coffe love

میخواهم قهوه بخورم

تلخ است

لطفا کمی به فنجانم نگاه کن

ما همیشه به اندازه ی

یک فنجان چای شیرین وقت داشتیم

ولی …

هیچ گاه حرفی جــز

تلخی جدایی ها نزدیم !!!ـ

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1615
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    هر چه انسان تر باشیم زخم ها عمیق تر خواهند بود
    هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر غصه خواهیم داشت
    بیشتر فراق خواهیم کشید و تنهایی هایمان بیشتر خواهد شد
    شادی ها لحظه ای و گذرا هستند …
    شاید خاطرات بعضی از آن ها تا ابد در یاد بماند
    اما رنج ها داستانش فرق می کند
    تا عمق وجود آدم رخنه می کند
    و ما هر روز با آن ها زندگی می کنیم …
    انگار که این خاصیت انسان بودن است !

  • گلبهار :

    دنیای غم‌انگیزِ نادرستی داریم
    خیلی‌ها سهم‌شان را
    در اشتباهِ یک باورِ ساده از دست داده‌اند
    خیلی‌ها رفته‌اند رو به راهی دور
    که نه دریچه‌ای چشم به راه وُ
    نه دریایی که پیشِ رو !

    عبور از این همه هیاهو
    دشوار است
    معلوم نیست این قهقه‌یِ کدام کباده‌کشِ کور است
    که نمی‌گذارد حتی باد
    هق‌هقِ خاموشِ زنانِ سرزمین مرا بشنود ..
    حیف که شاعرم !

    چقدر دلم برای سردادنِ یک شعارِ ساده
    لک زده است :
    زنده باد پرندگانی که نیم‌ساعتِ پیش
    از بالای این بادیه
    سمتِ سایه‌های بالادست …
    نمی‌دانم رفتند یا بازآمدند !

    گریه کنید رویاندیدگانِ جنوبی‌ترین ترانه‌های من !
    کسی نیست
    کسی نیامده
    کسی نمی‌آید
    من این راز را از مویه‌های مادرم آموخته‌ام ..

    خسته‌ام کرده‌اند
    دیگر از هیچ کسی نخواهم پرسید :
    این که این همه خسته
    این که این همه خودفروش
    این که این همه ناامید
    این که …
    این که … قرار ما نبود !

    { سید علی صالحی }

  • نیلوفر :

    *******
    شادی همیشه سهم خودت غم غنیمت است
    شادی اگـــر زیاد اگـــر کـــم غنیمت است
    معشوق شعرهای کهن گرچه بی وفاست
    گاهــی خبـــر بگیرد از آدم غنیمت است
    ای خنده ات شکوفـــه ی زیتـــون رودبار
    خرمای چشم های تو در بم غنیمت است
    چشمان تو غنائم جنگی ست بی گمان
    با من کمی بجنگ که این هم غنیمت است
    گل های سرخ آفت جان ِ پرنده هاست
    در گوشه ی قفس گل مریم غنیمت است
    شیرین ِ قصه را به کلاغان نمی دهند
    یک چای تلخ با تو عزیزم غنیمت است!

  • نیلوفر :

    سلام مدیر محترم
    عیدتون مبارک. همیشه موفق و پیروز باشید.
    من فکر می کردم مناسبت های مذهبی براتون مهمه….

  • نیلوفر :

    سلام مجدد
    یه چیزی یادم افتاد از این فرصت های شاد بودن مثل اعیاد چه مذهبی چه ملی میشه استفاده کرد برای گذاشتن پستهای شاد و نشاندن لبخند بر روی لبهاي یکدیگر به امید روزی که هیچ غمی تو دنیا نباشه…

  • ارام :

    سلاااااااااام.من اومدم. :D :D :D
    واااااااااییییییییییی چقدر پست :!: :!: :!: :!: :!: :!: :!: :!: :!:
    تو این مدتی که من نبودم خیلی بهتون خوش گذشته ها. :-P :-P :-P :-P :-P :-P :-P
    امیدوارم که همیشه سالم و سلامت و لبتون خندون باشه. :flr :flr :flr :flr :flr :flr :flr :flr :flr :flr

  • mahasti :

    زیبا بود :flr

  • گلبهار :

    دلـتـنـگـی را بـایـد گـفـت،
    حـتـی اگـر طـوری بـه جـان خـودت و واژه هـا بـیـفـتـی
    کـه مـردم فـکـر کـنـنـد دیـوانـه ای !
    و دوسـت داشـتـن را بـایـد گـفـت،
    حـتـی اگـر مـردم فـکـر کـنـنـد دیـوانـه ای هـسـتـی
    کـه از شـدت دلـتـنـگـی بـه جـان خـودت و واژه هـا افـتـاده ای . . .

    { نیکی فیروزکوهی }

  • گلبهار :

    زندگی ات را منوط به بودن و نبودن آدمها نکن …
    روی پاهای خودت بایست تا تنهایی ات را بیهوده نیابی و
    هیچکس را بهترین زندگی ات خطاب نکن!
    یادت باشد، آدمها که بهترین خطاب شوند خیالاتی می شوند.
    هوا برشان می دارد و تو را به هر جهت که بخواهند می برند.
    زندگی ات را که مشروط به دیگران کنی، جایی برای کشف خودت باقی نمی گذاری.
    آدمها که مهم تلقی شوند، تغییرت می دهند.
    آنوقت تو می مانی و یک دوگانگی شخصیت!
    یادت باشد کسی بهترین زندگی ات می شود که خودش بخواهد.
    مبادا عروسک خیمه شب بازی آلت دست دیگران شوی
    مگذار زندگی ات محتاج تایید گرفتن از دیگران باشد.
    با دهن کجی به تنهایی درونت، حفظ ظاهر کن…
    از ترس بی کسی به آغوش های پیش پا افتاده پناه نبر
    « هر تازه وارد، رنجی تازه است.»
    یادت باشد تازه واردها هم از ترس تنهایی به آغوش تو پناه می آورند.
    دست تنهایی ات را به سمت هیچ کس دراز نکن.
    « تا منت هیچ خاطره ی اشتباهی، بر سر بی کسی ات نباشد.»
    جهان از چشم تو نخواهد افتاد
    مادامی که از چشم های خودت نیفتاده باشی !

    { سیمین بهبهانی }

    برچسب‌ها: سیمین بهبهانی,

  • گلبهار :

    به اندازه ی یک فنجانِ قهوه
    به اندازه ی چند دقیقه، با من نشسته بود
    از خودش گفت ، از قصدِ آمدنش ، از چرایِ رفتنش
    ساده بود و صمیمی‌
    لحنی داشت ، به گوشِ احساسِ من ، بی‌ انتها غریب
    قهوه‌اش را خورد ، دستم را فشرد و رفت

    ماجرایِ عجیبی ‌ست بودنِ ما آدمها
    یک نفر برایت چند دقیقه وقت می‌‌گذارد
    و به اندازه ی خوردنِ یک قهوه ، چشمانت را به دنیائی تازه باز می‌‌کند
    برای یک نفر ، عمری وقت می‌‌گذاری.
    همان کسی‌ که قادر است به اندازه ی خوردنِ یک قهوه ، دنیایی را خراب کند ..

    با تاسف نمی‌نویسم
    برای بیدار شدن ، برای شروع‌های تازه ، هرگز دیر نیست
    قهوه‌های تلخ ، آدم‌های تلخ ، روز‌های تلخ ، الزاماً به معنی‌ پایانی تلخ نیست
    هنوز هم معتقدم … برای وارد شدن به دنیای دیگران ،
    باید به اندازه یک فنجان قهوه برایشان وقت گذاشت ..

    { نیکی‌ فیروزکوهی }

  • ارام :

    آب در هاون کوبیدن است
    اینکه من شعر بنویسم و
    تو فال قهوه بگیری
    وقتی آخر همه ی شعرهای من
    تو می آیی
    و ته همه ی فنجان های تو
    من می روم.

  • ارام :

    آزارم می دهد زندگی…
    وقتی درد درونم را می دانم،اما…
    راهی جز صبر ندارم…

  • ارام :

    عشقم بیا…
    بیا و در صندلی روبه رویم جای گیر
    می خواهم قهوه بنوشم…
    کمی به فنجانم نگاه کن.

  • ارام :

    تلخ تر از خود جدایی ها…
    آنجایی است که بعد ها آن دو نفر مدام باید
    وانمود کنند،
    که چیزی بینشان نبوده…
    که هیچ اتفاقی نیفتاده…
    که از همدیگر هیچ خاطره ای ندارند.

  • گلبهار :

    مرغ محبتم من ، كي آب و دانه خواهم
    با من يگانگي كن ، يار يگانه خواهم

    شمعي فسرده هستم ، بي عشق مرده هستم
    روشن گرم بخواهي سوز شبانه خواهم

    افسانه محبت ، هر چند كس نخواند
    من سر گذشت خود را ، پر زين فسانه خواهم

    بام و دري نبينم ، تا از قفس گريزم
    بال و پري ندارم ، تا آشيانه خواهم

    تا هر زمان به شكلي ، رنگي بخود نگيرم
    جان و تني رها از ، قيد زمانه خواهم

    مي آنقدر بنوشم ، تا در رهت چو بينم
    مستي بهانه سازم ، گم كرده خانه خواهم

  • sara :

    تمام آنچه که از زندگی می خواهم :

    یک غروب پنجشنبه پاییزی ست
    باپنجره ای روبه درختها وکلاغها و

    هوای ملس ومرموز مهر

    بایک فنجان چای تازه دم ویک برش بزرگ

    ازکیک خانگی مادرم
    باموسیقی دلبخواهی وخیالی که
    ازبابت تو سخت
    راحت است…

  • sara :

    سلووووووووم
    به همه دوستای خوب و ناز و دوست داشتنیم
    دیدم هی میگید سارا کو سارا کو!گفتم دیگه بیام دیییگه :-P :-P :-D

  • Mehraban :

    درود کافه عزیز

    خیلی متن قشنگ و زیبایی بود. اشک مرا درآورد….

    آدمها همیشه لحظاتی را که می توان آن ها را به زیباترین خاطره و شیرین ترین روزها تبدیل کرد
    آن را به بدترین شکل ممکن تبدیل می کنند!!!
    آدمها همیشه فکر می کنند جدایی بهترین و تنهاترین راه ممکن است
    آدمها همیشه فکر می کنند دوری و دوستی همیشه علاج تمام مشکلات است
    آدمها خیلی فکرهای منفی دیگر می کنند اما
    همین آدمها نمی دانند می توانند با کمی گذشت و ذره ای محبت
    تمام لحظه لحظه زندگیشون و لبریز از مهر و عاطفه کنند
    می توانند دوری ها را به نزدیکی و جدایی ها را به وصل و دوستی ها را پایدار و جاوید کنند
    بعضی اوقات آدمها خیلی آدمهای خوبی نیستند…
    صداقت و پاکی و روراستی و درونشون زنده زنده می کشند و دروغ و ریا و ناپاکی و جایگزین می کنند …
    آدمها بعضی اوقات خیلی بد میشن …!!!!

  • farzane :

    کافه چی قهوه بیار تلخ تلخ
    دروغهایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را میزند

  • رها :

    وبت عالیه عالی

    تنهایی به این نیست که کسی کنارت نباشه
    تنهایی ینی اونی که تمام زندگیت واسه تو نباشه
    iranitop0asheghaneh0.blogfa.com


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید