” زیادی” دوستت داشتم ! - کافه تنهایی

کافه تنهایی

” زیادی” دوستت داشتم !

تنها

” زیادی ” دوستت داشتم !

میدانی اشتباه از کجاست ؟!

از تو نیست !

اشتباه از ” من ” است . . .

هر جا رنجیدم به رویت نیاوردم !

” لبخند ” زدم !

فکر کردی درد نداد ، ” محکم تر ” زدی . . .

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1092
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • الهه :

    چقدر خوشحال بود شیطان،وقتی سیب را چیدم
    گمان می کرد فریب داده است مرا
    نمی دانست،
    تو پرسیده بودی؛
    مرا بیشتر دوست داری
    یا ماندن در بهشت را…

  • فرشته :

    ا من حرف بزن
    مثل یک پیراهن نارنجی با روز
    مثل وقتی که ابر
    صرف شستن یک سنگ می کند .
    مثل وقتی که صرف ِ همین شعر می شود
    با من حرف بزن
    مثل یک بازی در وسط تابستان
    و به چیزی فکر نکن
    می دانم
    زمین گرد است
    و جاذبه
    در پای درختان سیب بیش تر است

    رضا بروسان

  • گلبهار :

    در اندوه من

    شادیِ رها شدنِ پرنده ای ست

    كه به او

    دل بسته بودم ..

    { علیرضا روشن }

  • گلبهار :

    شازده کوچولو پرسید :
    غمگین تر از اینکه بیای و کسی از اومدنت خوشحال نشه چیه ؟
    روباه گفت :
    بری و کسی متوجه رفتنت نشه ..

    { آنتوان دو سنت اگزوپری }

  • گلبهار :

    تو شبیه پرستوها هستی
    وقتی با کوچ بی هنگامی بهار را به خانه ام می آوری
    وقتی با کوچ بی هنگامی بهار را از خانه ام می بری

    بخوان
    با هر هجایی که عاشقانه تر است
    آهنگین تر است
    و واجهای صمیمی تری دارد

    بخوان
    حتی اگر شده اندازه ی پنجره ای
    که بیش از حوصله ی بهار بسته مانده است
    آنقدر بسته مانده است
    که نامش را گذاشته اند دیوار ..

    { لیلا كردبچه }

  • میثم :

    عالیست عاشقی اما معشوقه ات خدا باشد .


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید