زرد و نیلی و بنفش ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

زرد و نیلی و بنفش …

زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
با بنفشه ها نشسته ام
سالهای سال صبحهای زود

در کنار چشمه سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر
گیسوان خیسشان به دست باد
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم
رنگها شکفته در زلال عطرهای گرم
می تراود از سکوت دلپذیرشان
بهترین ترانه ، بهترین سرود

مخمل نگاه این بنفشه ها
می برد مرا سبکتر از نسیم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو
زرد و نیلی بنفش
سبز و آبی و کبود

با همان سکوت شرمگین
با همان ترانه ها و عطرها
بهترین هرچه بود و هست
بهترین هرچه هست و بود
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشتها گذشته ام
من به بهترین بهارها رسیده ام

ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من
لحظه های هستی من از تو پرشده ست
آه ، در تمام روز، در تمام شب،
در تمام هفته، در تمام ماه ، در فضای خانه، کوچه، راه
در هوا، زمین، درخت سبزه ، آب
در خطوط درهم کتاب
در دیار نیلگون خواب

ای جدائی تو بهترین بهانه گریستن
بی تو من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام
ای نوازش تو بهترین امید زیستن
در کنار تو من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام

در بنفشه زار چشم تو
برگهای زرد ونیلی و بنفش عطرهای سبز و آبی و کبود
نغمه های ناشیده ساز می کنند بهتر از تمام نغمه ها و سازها

خوب خوب نازنین من نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب بهتر از تمام شعرهای ناب
نام تو اگرچه بهترین سرود زندگی است
من تو را به خلوت خدائی خیال خویش
بهترین بهترین من خطاب می کنم
بهترین بهترین من.

[فریدون مشیری]

بازدید : 478
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب


:ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

 

کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید