روزهایم - کافه تنهایی

کافه تنهایی

روزهایم

روزهایم گذشت

 

روزهایم گذشت..

اما روزگار از من نگذشت..

از روزها و روزگار گذشتم..

بگذرید از من..

( ارسال شده توسط عسل )

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 904
برچسب ها : , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • مریم :

    سلام دوست عزیز وب زیبایی داری با مطالب زیباتر….میتونم مطالب رو کپی کنم؟؟؟؟

  • donya :

    حس اسارت ؛ در اسارت دستهای توست …
    دلم حبس ابد میخواهد !
    دلم یه چیزی میخواد …
    یه چیز شیرین
    یه چیز شبیه با هم بودن !
    برای همه خوب باش

  • گلبهار :

    نذر کرده ام یک روز که خوشحال تر بودم
    بیایم وبنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که
    ضربه های روی سر را باید ارام بوسید
    وبعد لبخند زد ودوباره با شوق راه افتاد
    یک روزی که خوشحال تر بودم می ایم ومینویسم که این نیز بگذرد
    مثل همیشه که همه چیز گذشته است
    واب از اسیاب وطبل طوفان از نوا افتاده است
    یک روزی که خوشحال تر بودم
    یک نقاشی از پاییز میگذارم
    که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست
    زندگی پاییز هم میشود
    رنگارنگ..ازهمه رنگ ..بخرو ببر!
    یک روزی که خوشحال تر بودم نذرم را ادا میکنم
    تا روزهایی مثل حالا که خستگی وناتوانی لای دست وپایم پییچده است
    بخوانمشان ویادم بیاید که هیچ بهاری وپاییزی بی زمستان مزه نمیدهد
    وهیچ اسیاب ارامی بی طوفان……….

  • عباس :

    عالی


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید