راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست …

مطالب عاشقانه
از دل افروزترین روز جهان

خاطره‌ای با من هست

به شما ارزانی ؛

سحری بود و هنوز گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود

گل یاس، عشق در جان هوا ریخته بود

من به دیدار سحر می رفتم

نفسم با نفس یاس درآمیخته بود …

من به دنبال دل آویزترین شعر جهان می‌رفتم …

یافتم !

یافتم ! آن نکته که می‌خواستمش

با شکوفایی خورشید و گل‌افشانی لبخند تو آراستمش

تار و پودش را از خوبی و مهر،

خوشتر از تافته ی یاس و سحر بافته ام

“دوستت دارم”

را من دل آویزترین شعر جهان یافته ام

این گل سرخ من است دامنت پُر کن از این گل

که دهی هدیه به خلق …

که بری خانه ی دشمن …

که فشانی بر دوست …

راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست …

دسته بندی : مطالب عاشقانه
بازدید : 1642
برچسب ها : , , , , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • sara :

    آسمان مال من است…
    در شب شهر خیال…   
    زندگی مثل گل یاس پر از خاطره هاست
    و تو شبگرد صمیمانه ی رویای منی
    که شمیم نفست سایبان تن بی روح من است
    تو بیا جاری شو   
    در شب شهر خیال…
    که شمیم نفس سبز بهاران از توست
    من در دورترین خاطره هابه نگاه تو…به چشمان نوازشگر تو                            محتاجم

  • گلبهار :

    وقتی از ته دل بخندی…

    …وقتی هر چیزی رو به خودت نگیری…

    …وقتی سپاس گذار آنچه که هست باشی…

    …وقتی سرا پا رقص و سرور شوی…

    …وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی…

    …آن زمان است که واقعاً زندگی می کنی…

  • گلبهار :

    با خود پیمان ببندید، آنقدر قوی شوید که هیچ چیز و هیچ چیز و هیچ چیز آرامش ذهنیتان را بهم نزند.
    با خود پیمان ببندید، در هر گفتگویی کلامی از سلامتی، شادی و ثروت را بر زبان جاری سازید.
    با خود پیمان ببندید، همواره توانایی های دوستانتان را به آنها یادآور شوید و حس خوب مفید بودن را برای آنها بوجود بیاورید.
    با خود پیمان ببندید، نیمه روشن هر چیزی را بنگرید، آنگاه تاریکی کنار رفته و رویاهایتان تحقق می یابد.
    با خود پیمان ببندید، به بهترین فکر کنید، برای بهترین کار کنید و فقط بهترین را بخواهید.
    با خود پیمان ببندید، مشتاق موفقیت دیگران باشید، آنچنان که گویی آن موفقیت از آن شماست.
    با خود پیمان ببندید، اشتباهات گذشته را فراموش کنید و بسوی دست یافته های بزرگتر در آینده حرکت کنید.
    با خود پیمان ببندید، به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.
    با خود پیمان ببندید، آنقدر برای رشد و تعالی خود زمان صرف کنید تا دیگر زمانی برای انتقاد کردن از دیگران نداشته باشید.
    با خود پیمان ببندید، برای ناراحتی صبور، برای ترس قوی و در برابر خشم متین باشید.
    با خود پیمان ببندید، که بهترین باشید و به دنیا بگویید که بهترین هستید.

    تا زمانی که اعمالت بهترین بودن تو را حفظ میکند، تمام کائنات گویی در دستان توست.

  • گلبهار :

    سرم درد میکند برای دردسر!
    و تو میدانی آنقدردوستت دارم
    که حتی اگر سرم به سنگ بخورد
    یا سنگ به سرم !!
    از این دوستت دارم دست بر نخواهم داشت

  • گلبهار :

    ترا در طبیعت بکر چون یاس
    و در افکارم از احساس
    در انزوای تنهایی بی حد
    ترا در شبانه ی لبخند
    تا صبح دور
    و به اندازه ی یک جرعه خدا
    دوستت می دارم

  • گلبهار :

    ساده هستم ساده می بینم ساده می پندارم زندگی رانمیدانستم جرم می دانند سادگی راسادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم ساده می مانم ساده میمیرم اما ترک نمی گویم پاکی این سادگی را

  • Mehraban :

    …. من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می رفتم !
    در افق پشت سراپرده نور
    باغهای گل سرخ ،
    شاخه گسترده به مهر ،
    غنچه آورده به ناز ،
    دم به دم از نفس باد سحر ؛
    غنچه ها می شد باز .
    غنچه ها می شد باز ،
    باغهای گل سرخ ،
    باغهای گل سرخ ،
    یک گل سرخ درشت از دل دریا برخاست !
    چون گل افشانی لبخند تو
    در لحظه شیرین شکفت !
    خورشید !
    چه فروغی به جهان می بخشید !
    چه شکوهی … !
    همه عالم به تماشا برخاست !
    من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم ! ….

    سپاس من عاشق شعرهای فریدون مشیری ام! ممنون از شما

  • گلبهار :

    ای ستاره ها مگر شما هم آگهید ؟
    از دورویی و جفای ساکنان خاک
    کاین چنین به قلبِ آسمان نهان شُدید
    ای ستاره ها، ستاره های خوب و پاک !
    (اس ام اس خور)

  • گلبهار :

    عاشقی دانی چه باشد ؟ بی دل و جان زیستن
    جان و دل بر باختن ، بر روی جانان زیستن
    سوختن در هجر و خوش بودن به امید وصال
    ساختن با درد و پس با بوی درمان زیستن
    “عراقی”
    (اس ام اس خور)

  • گلبهار :

    نخورده می چه داند شراب یعنی چه ؟
    ندیده آب چه داند سراب یعنی چه ؟
    درست نیست که بدانی چه حالتی دارم
    مرا ببین که بدانی خراب یعنی چه !
    (اس ام اس خور)

  • گلبهار :

    آن غنچه که نشکفت به گلشن شب ماست

    کامی که روا نمیشود مطلب ماست

    در عشق دو چیز است که پایانش نیست

    اول سر زلف یار و اخر شب ماست

    حزین لاهیجی

  • گلبهار :

    دانی که کدامین شب و روز است که عاشق

    خشنود دلی دارد و خوشبوی مشامی؟

    شامی که شمال آورد از دوست شمیمی

    صبحی که صبا آورد از یار پیامی

    حریف جندقی

  • sara :

    دیگر چه بگویم ؟ وقتی همه ی حرفهایم را می دانی .
    دیگر نجوا برای چه ؟ كه واژه واژه هایم را می شناسی ؟
    دیگر چه اصراری ؟ وقتی قلبم را تصرف كرده ای .
    این كلمات سیاه ، ترجمان رازهایی است كه با تو می گویم .
    این جملات مبهم ، شعله های آتش این درون سوخته است و گرنه تو كه به من از من آشناتری .
    اگر با این حروف مقطع و این واژه های لال ، با تو به زمزمه می نشینم برای آن است كه می دانم صدایم را می شناسی
    و می دانی پشت این پژواك لرزان درونم ، یك جهان امیدواری ، پنهان شده است.
    به راستی كدام زمزمه ، بی تو به ثمر می نشیند و كدام امن یجیب ، بی آمین تو مستجاب می شود ؟
    تو راز نورانی اینهمه آرزویی و گرنه من كجا و اینهمه امید كجا ؟
    تو سر چشمه ی بیكرانه ترین اقیانوس محبتی و گرنه من كجا و اینهمه طلب كجا ؟تشنه ام مثل خاك ،
    باران راتشنه ام مثل كودكی ،مهر مادر را .
    تشنه ام مثل غنچه ای ، نور آفتاب را .
    پس ،باران من !ببارآفتاب من !
    بتاب مهربان من !
    به نوازشی مرا رو به راه كن .
    (سید حبیب حبیب پور )

  • گلبهار :

    می گویند

    جایی هست

    جایی که فاصله ام را تا آسمان ازبین می برد

    می گویند

    جایی هست

    که خیلی دورهم نیست

    هرشب پنجره ام راباز می کنم

    ماه پولکهای سپیدش را روی اتاقم می پاشد

    ستاره می چکددر اتاقم

    و رد پاهایی که سپید شده اندتا لب پنجره

    به آسمان نگاه می کنم

    تا لحطه لحطه هایم تو می شوی

    و نفس هایت درنوشته هایم موج می زند

    همیشه هستی!

    هنوزهستی!

    کنارقلب من

    کنار شعر من

    هنوز دوستت دارم

    هنوز دوستم داری

    خواب تو را می بینم

    وبالشم پراز ترانه می شود

    آنقدر نزدیک

    آنقدر شفاف

    که وقتی بیدار می شوم

    رد پایت روی فرش است!

    و همه گاغذهایم عطر تو را می دهند

    تو همیشه هستی

    هنوز دوستت دارم

    هنوز دوستم داری

  • گلبهار :

    می توان با یک گلیم کهنه هم
    روز را شب کرد و شب را روز کرد
    می توان با هیچ ساخت
    می توان صد بار هم مهربانی را ، خدا را ، عشق را
    … با لبی خندانتر از یک شاخه گل تفسیر کرد
    … می توان بیرنگ بود
    هم چو آب چشمه ای پاک و زلال
    می توان در فکر باغ و دشت بود
    عاشق گلگشت بود
    میتوان این جمله را در دفتر فردا نوشت ::
    خوبی از هر چیز دیگر بهتر است

  • مهسا :

    عالی بود دوسش داشتم :flr :flr :flr :flr


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید