دلخوشم با ... فارغ از همهمه ی دنیایی … - کافه تنهایی

کافه تنهایی

دلخوشم با … فارغ از همهمه ی دنیایی …

روزگارم این است :

دلخوشم با غزلی

تکه نانی ، آبی

جمله ی کوتاهی

یا به شعر نابی

و اگر باز بپرسی گویم :

دلخوشم با نفسی

حبه قندی ، چائی

صحبت اهل دلی

فارغ از همهمه ی دنیایی …

دسته بندی : شعر و دلنوشته
بازدید : 2110
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    سکوتت را بغل کن، بغض و گریه دردسر دارد
    کجا فریاد کردن در دل زندان اثر دارد .

    سر دار حقیقت لال باش و ناله کمتر کن
    که این شهر دروغین تا بخواهی گوش کر دارد

    به هر سمتی که رفتم کوهی از دیوار سدم شد
    خدایا پس کجای این جهنم دره در دارد؟

    دلم را دست هر کس دادم از احساس من رد شد
    نوشتم روی قلبم، عشق رنج بی ثمر دارد

    به دست دوستی شک کردم از آن لحظه ی شومی
    که دیدم باغبان در دستهای خود تبر دارد

    عزیز خویش را راهی صحرا کردم اما آه
    دلم از قصد شوم نابرادرها خبر دارد

    خیال پرکشیدن داشتم در سر ولی اینجا
    سرانجامش تفنگ است و قفس هرکس که پر دارد

    زبانم سرخ شد از بس که هی خون جگر خوردم
    درخت شعرم اما همچنان سبز است و سر دارد .

  • گلبهار :

    من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
    من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت

    من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
    یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت …

    من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،
    شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت

    وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
    من به رد مانده از اینجور سامان دادنت …

    اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به
    عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت

    هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
    من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت

    کاش هرکس غیر من، ای کاش حتی آینه
    پلک هایش روی هم می رفت وقت دیدنت.

    “الهام نظری”


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید