در انتظار گل سرخي بودم ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

در انتظار گل سرخي بودم …

زماني

با تكه اي نان
سير مي شدم

و با لبخندي
به خانه مي رفتم

اتوبوس هاي انبوه از مسافر را
دوست داشتم

انتظار نداشتم
كسي به من در آفتاب
صندلي تعارف كند،

در انتظار گل سرخي بودم …

احمد رضا احمدي

بازدید : 788
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب


:ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

 

کافه تنهایی

آخرین دیدگاه‌ها

عاشقانه

بایگانی شمسی

دلنوشته ها

باهمدیگه
کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید