خداوند بی نهايت است ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

خداوند بی نهايت است …

ملاصدرا مي گويد: خداوند بي نهايت است و
لامکان و بي زمان اما به قدر فهم تو کوچک
مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و به
قدر آرزوي تو گسترده مي شود و به قدر
ايمان تو کارگشا مي شود.

بازدید : 1093
برچسب ها :
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • هانیه :

    من چرااینوازیکی دیگه شنیدم؟؟

  • گلبهار :

    تاری از موی سرت کم بشود می میرم
    آه! گیسوی تو درهم بشود می میرم

    قلب من از تپش قلب تو جان می گیرد
    آه! قلب تو پر از غم بشود می میرم

    من که از عالم و آدم به نگاه تو خوشم
    سهم چشمان تو ماتم بشود می میرم

    مثل آن شعله که از بارش باران مرده ست
    اشک چشم تو دمادم بشود می میرم

    وقت بیماری و بی‌تابی من دست کسی
    جای دستان تو مرهم بشود می میرم

    جان من بسته به هر تار سر موی تو است
    تاری از موی سرت کم بشود می میرم

    “ناشناس”

  • گلبهار :

    من تمام خنده های جهان را گم کرده ام،
    پر شده ام از این همه تاریکی…
    حالا تو هی از باران و
    کوچه های خیس شعر به من بگو
    از سیب و هوس،
    و من پشت می کنم به هر چه لبخند است
    به هر چه آفتاب…
    رو می کنم
    به شب،
    به تمام بغضی
    که راه نفسم را بند می آورد…
    من هوا کم می آورم…
    عشق من، چیزی نگو؛
    فقط بیا…

    “ناشناس”

  • گلبهار :

    گاهی می خندم
    گاهی گریه می کنم
    گریه اما بیشتر اتفاق می افتد
    به هر حال آدم
    یکی از لباس هایش را بیشتر دوست دارد.

    الهام اسلامی

  • گلبهار :

    بادی بذر تـو را در دلـــم انداخـــت و ُ رفــت
    من مانـــده ام و ُ این ریشــه ی قطــور دلــدادگی
    و هـــزار جــوانه ی شــکفته از یـادَت


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید