تنها ماندم چو غول در زندان من - کافه تنهایی

کافه تنهایی

تنها ماندم چو غول در زندان من

جاده خالی

دیدی که غلام داشتم چندان من

پرورده ز خون دل چو فرزندان من

در جمله از آن همه هنرمندان من

تنها ماندم چو غول در زندان من

[مسعود سعد سلمان]

بازدید : 1068
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • فرشته :

    سلام. کافه عزیز . خسته نباشید روزتون قشنگ
    کافه عزیز دستتون درد نکنه. خیلی زیباست پستاتون. :flr :flr :flr :flr :flr :flr
    دوستان خوبم دلم براتون تنگ شده. امیدوارم هر جا هستین سلامت باشید.

  • Alireza :

    یک جاهائی بی تو نمی شود . . .
    وقتی سردم می شود
    وقتی تنهایم
    وقتی همه هستند
    غیر از تو . . .
    نـــــه !
    یک جاهائی بی تو نمی شود
    تو باید باشی
    تا من آرام باشـــــــــم .

  • گلبهار :

    من با خیال تو یه عمر شب زنده داری میکنم
    من به امید داشتنت یأسو فراری میکنم
    با آرزوی دیدنت زول میزنم به پنجره
    من ناخودآگاه اشکمو رو گونه جاری میکنم

    لحظه به لحظه روز و شب غرق نیازم از خدا
    آخر یه شب از عمق دل دعای کاری میکنم
    دلواپس حال توام غمگینم از دوری تو
    برای سر رسیدنت لحظه شماری میکنم

    ♫♫♫

    دیوونه ی بارونمو بیزارم از برگای زرد
    آخر یه روز پاییزمو با تو بهاری میکنم
    با آرزوی دیدنت زول میزنم به پنجره
    من ناخودآگاه اشکمو رو گونه جاری میکنم

    لحظه به لحظه روز و شب غرق نیازم از خدا
    آخر یه شب از عمق دل دعای کاری میکنم
    دلواپس حال توام غمگینم از دوری تو
    برای سر رسیدنت لحظه شماری میکنم

    تکست آهنگ آخر یه روز علی اصحابی

    Edit by : texahang


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید