ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها ... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بیمنتها …

گل / عاشقانه

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها

ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها

امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی

بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی

مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

در سینه‌ها برخاسته اندیشه را آراسته

هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بی‌بدل وی لذت علم و عمل

باقی بهانه‌ست و دغل کاین علت آمد وان دوا

ما زان دغل کژبین شده با بی‌گنه در کین شده

گه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا

این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل را

کز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا

تدبیر صدرنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنی

و اندر میان جنگ افکنی فِی اصِطناعٍ لا یُریْ

می‌مال پنهان گوش جان می‌نه بهانه بر کسان

جان رَبِّ خَلِصْنی زنان والله که لاغست ای کیا

خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علم

کاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا

[مولوی]

بازدید : 768
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • Mehraban :

    گر بيدل و بي‌دستم وز عشق تو پابستم
    بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم

    در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني
    زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم

    پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم
    اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم

    ساقي مي جانان بگذر ز گران جانان
    دزديده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم

    رندي و چو من فاشي ، بر ملت قلاشي
    در پرده چرا باشي ؟ آهسته که سرمستم

    اي مي بترم از تو من باده ترم از تو
    پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم

    از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
    از يار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم

    تا از خود ببريدم من عشق تو بگزيدم
    خود را چو فنا ديدم ، آهسته که سرمستم

    هر چند به تلبيسم در صورت قسيسم
    نور دل ادريسم ، آهسته که سرمستم

    در مذهب بي‌کيشان بيگانگي خويشان
    با دست بر ايشان آهسته که سرمستم

    اي صاحب صد دستان بي‌گاه شد از مستان
    احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم

    “حضرت مولانا”

  • شوکران :

    آنقدر دلم از رفتنت بد شکست که نمیدانم وقتی
    بیایی ،
    کدام تکه اش خوشحال خواهد شد !


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید