احساس آرامش و خوشبختی - کافه تنهایی

کافه تنهایی

احساس آرامش و خوشبختی

روز مادر 

وقتی چشم به جهان گشودم.

قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد.

دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد و با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت.

از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

 

” روز زن مبارک “

بازدید : 1797
برچسب ها : , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    خسته نباشی یکم دیر گذاشتی من تبریکمو تو پست قبلی گفتم خو چرااااااااااااااااااااااا زودتر نمیذاری ای بابا ..ولی مرسی پست زیباییه

  • گلبهار :

    ب یاد آر چشمانی را ک بر تو نگران بودند
    ب یاد آر دستانی را ک شبها با نوازشهای خود دردهای تو را تسکین میدادند
    ب یاد آر دلی را ک ب خاطر تو زخمها خورده است !
    آن هنگام زانو بر زمین بگذار و موهبت مادر را سپاس دار

  • گلبهار :

    هر انسانی عطری خاص دارد …
    گاهی بعضی عجیب بوی { خدا } میدهند!
    ” مثل مادر ” …

  • گلبهار :

    شبیه عشق رویایی ست ، مادر
    تماشایش ، تماشایی ست ، مادر
    نگاه مهربان او مقدس
    پر از عشقی اهورایی ست ، مادر
    صدای او طنین زندگانی ست
    دم گرم مسیحایی ست ، مادر
    قنوتش رمز و راز استجابت
    دعایش شعر شیدایی ست ، مادر
    حدیث چشمه های جاری دشت
    دلش مواج و دریایی ست ، مادر
    اگر چه تاب داغم را ندارد
    ولی کوه شکیبایی ست ، مادر
    بهار از چشم او نشأت گرفته
    سرآغاز شکوفایی ست ، مادر!

  • گلبهار :

    تو عکس اسم کافه ندیدم گفتم در جریان باشین :D

  • Mehraban :

    سلام و درود بیکران
    حق با گلبهار جان است خیلی دیر گذاشتید اما انصافا زیباست …
    تمام روزها روز مادر است
    تمام لحظات ، لحظات عاشقانه برای مادر است

    ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻥ …
    ﺩﺷﻮﺍﺭﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭِ ﺩﻧﯿﺎ؛
    ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﺯ آﻥ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﺩﺍﺩ
    ﺑﯽ ﻣُﺰﺩ ﻭ ﻣﺮﺧﺼﯽ !

    ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﯼ !
    ﺍﺯ آن به بعد ﺗﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﯼ …

    با سپاس و مهر

    Mehraban

  • Mehraban :

    مادر، ای مادر خوب،
    این چه روحی است عظیم؟
    وین چه عشقی است بزرگ؟
    که پس از مرگ نگیری آرام؟
    تنِ بی‌جان تو در سینه‌ی خاک،
    به نهالی که در این غمکده تنها ماندست؛
    باز جان می‌بخشد!
    قطره خونی که به‌جا مانده در آن پیکر سرد،
    سرو را تاب و توان می‌بخشد!
    شب، هم‌آغوش سکوت،
    می‌رسد نرم ز راه،
    من از آن دشت خموش،
    باز رو کرده به این شهر پر از جوش و خروش،
    می‌روم خوش به سبکبالی باد.
    همه ذرات وجودم آزاد.
    همه ذرات وجودم فریاد.

    “شاعر فریدون مشیری”

    پایا باشید
    Mehraban

  • Mehraban :

    تاج از فرق فلک برداشتن
    جاودان آن تاج بر سرداشتن
    در بهشت آرزو ره یافتن
    هر نفس شهدی به ساغر داشتن
    روز در انواع نعمت ها و ناز
    شب بتی چون ماه در بر داشتن
    صبح از بام جهان چون آفتاب
    روی گیتی را منور داشتن
    شامگه چون ماه رویا آفرین
    ناز بر افلاک اختر داشتن
    چون صبا در مزرع سبز فلک
    بال در بال کبوتر داشتن
    حشمت و جاه سلیمانی یافتن
    شوکت و فر سکندر داشتن
    تا ابد در اوج قدرت زیستن
    ملک هستی را مسخر داشتن
    برتو ارزانی که ما را خوش تر است
    لذت یک لحظه “مادر” داشتن

    تمام مادران در پناه خدای سبحان

    شبتان زیبا
    Mehraban

  • Mehraban :

    سلام مجدد

    فراموش کردم نام زیبای “فریدون مشیری” عزیز و زیر شعر زیبایشان بنویسم
    اینجا بیان کردم!

    خوش باشید!

    Mehraban

  • گلبهار :

    عشق همین خنده های ساده توست وقتی با تمام غصه هایت میخندی تا من از تمام غصه هایم رها شوم.

  • گلبهار :

    وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد
    هیچ فاصله ای دور نیست
    هیچ زمانی زیاد نیست
    و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند
    محکم ترین برهان عشق ، اعتماد است !!!
    (اس ام اس خور)

  • گلبهار :

    می شود دوستم باشی ؟
    طلوع که سر گرفت بگویی : روزت زیبا
    غصه ام گرفت بگویی : هستم
    دلگیر بودم بگویی : می شنوم
    دلم می خواهد باشی ، جای همه نداشته هایم !

  • گلبهار :

    آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛
    و چشمهای گرانبها و با ایمان او،
    زندگی را آنگونه که [زمانی میدید ] نمیبینند؛
    زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند،
    و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند؛

    در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،
    با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،
    زمانی که اندوهگین است،
    بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،

    اگر از تو چیزی میپرسد،
    او را پاسخگو باش،
    و اگر دوباره پرسید،
    باز هم پاسخگو باش،
    و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،
    نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،

    واگر تو را به درستی درنمی یابد،
    شادمانه همه چیز را برای او بازگو،
    ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ،
    که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند .

    آدولف هیتلر
    (اس ام اس خونه)


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید