آرزوی پرواز - کافه تنهایی

کافه تنهایی

آرزوی پرواز

پرواز عاشقانه پرندگان
کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز

بجرئت کرد روزی بال و پر باز

پرید از شاخکی بر شاخساری

گذشت از بامکی بر جو کناری

نمودش بسکه دور آن راه نزدیک

شدش گیتی به پیش چشم تاریک

ز وحشت سست شد بر جای ناگاه

ز رنج خستگی درماند در راه

گه از اندیشه بر هر سو نظر کرد

گه از تشویش سر در زیر پر کرد

نه فکرش با قضا دمساز گشتن

نه‌اش نیروی زان ره بازگشتن

نه گفتی کان حوادث را چه نامست

نه راه لانه دانستی کدامست

نه چون هر شب حدیث آب و دانی

نه از خواب خوشی نام و نشانی

فتاد از پای و کرد از عجز فریاد

ز شاخی مادرش آواز در داد

کزینسان است رسم خودپسندی

چنین افتند مستان از بلندی

بدن خردی نیاید از تو کاری

به پشت عقل باید بردباری

ترا پرواز بس زودست و دشوار

ز نو کاران که خواهد کار بسیار

بیاموزندت این جرئت مه و سال

همت نیرو فزایند، هم پر و بال

هنوزت دل ضعیف و جثه خرد است

هنوز از چرخ، بیم دستبرد است

هنوزت نیست پای برزن و بام

هنوزت نوبت خواب است و آرام

هنوزت انده بند و قفس نیست

بجز بازیچه، طفلان را هوس نیست

نگردد پخته کس با فکر خامی

نپوید راه هستی را به گامی

ترا توش هنر میباید اندوخت

حدیث زندگی میباید آموخت

بباید هر دو پا محکم نهادن

از آن پس، فکر بر پای ایستادن

پریدن بی پر تدبیر، مستی است

جهان را گه بلندی، گاه پستی است

به پستی در، دچار گیر و داریم

ببالا، چنگ شاهین را شکاریم

من اینجا چون نگهبانم و تو چون گنج

ترا آسودگی باید، مرا رنج

تو هم روزی روی زین خانه بیرون

ببینی سحربازیهای گردون

از این آرامگه وقتی کنی یاد

که آبش برده خاک و باد بنیاد

نه‌ای تا زاشیان امن دلتنگ

نه از چوبت گزند آید، نه از سنگ

مرا در دامها بسیار بستند

ز بالم کودکان پرها شکستند

گه از دیوار سنگ آمد گه از در

گهم سرپنجه خونین شد گهی سر

نگشت آسایشم یک لحظه دمساز

گهی از گربه ترسیدم، گه از باز

هجوم فتنه‌های آسمانی

مرا آموخت علم زندگانی

نگردد شاخک بی بن برومند

ز تو سعی و عمل باید، ز من پند

[پروین اعتصامی]

بازدید : 1148
برچسب ها : ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • گلبهار :

    سلام بر همتون که معلوم نیس کوشین… :d
    کافه بسی خلوت شده است :q
    ———————–.
    کافه چی ممنونم بابت پستا

    • کافه تنهایی :

      درود :flr

      آره شاید به علت انتقال به آدرس جدید هستش، قصد داریم سایت رو برگردونیم به حالت قبل
      و واگذار کنیم به دیگری که امیدواریم ایشون بهتر از ما کار کنن و همگی راضی باشید :flr

      از تمامی عزیزانی که توی این مدن به ما لطف داشتند و ازشون انرژی گرفتیم صمیمانه سپاسگذاریم، دلم براتون تنگ میشه شاید یه مدت دیگه روی آدرسی که الان روش هستیم، همه چیو از اول شروع کنیم :flr

      امیدواریم که اینجا هم همه چی مثل سابق بمونه و حتی بهتر، تنها تفاوتی که صورت می گیره اینه که کافه چی عوض می شه.

      نمی دونم چطوری خداحافظی کنم و چی بگم، توی این مدت به بودن با شما عادت کرده بودیم ولی هر جا باشیم شما دوستان همیشه تو یاد ما خواهید ماند :flr

      بهتره بیشتر از این کشش ندیم، شاید بهتر باشه یکی بیاد اینجا که در اون حدی که شما انتظار دارید و لیاقت دارید کافه رو مدیریت کنه، هرچند که می دونم شما گله ای از ما ندارید و نداشتید و این از بزرگی شما دوستانه :flr

      البته هنوز قطعی نیست و ممکنه موندگار شیم

      در پناه حق بهترین ها رو براتون آرزو داریم :flr

      • گلبهار :

        نه کافه چی خواهش میکنم نرین و اینکارو نکنین قبلا راجع به این موضوع گفتنیها رو همه گفتیم خواهشا دیگه حرفشو نزنین اگه برین ما هم میریم منم دیگه حرفی ندارم ادرس اگه عوض شده بچه ها میدونن …

        • کافه تنهایی :

          درود :flr

          ممنون که اینقدر به ما لطف دارید :flr

          نگرانی شما قابل درک هستش

          حقیقتش با توجه به یکسری مسائل تصمیم داریم که کمی متفاوت تر در خدمت شما باشیم.

          این هنوز به صورت احتماله ولی احتمال اینکه کافه چی بعدی از ما قوی تر باشه هستش، ولی اگه کافه چی عوض شد امیدواریم جای خالی ما رو به خوبی پر کنن و شما عزیزان زیاد نگران این امر نباشید.
          ما هم روی آدرسی دیگر یک سایت کمی متفاوت و اختصاصی راه اندازی می کنیم، اگه قابل دونستید اونجا می تونیم در خدمت حداقل همین چند تا از بچه هایی که در کنار هم بودیم باشیم.
          :flr

          • گلبهار :

            شماها هرجا برین ما میایم اونجا رو آباد میکنیم و اینجا هم نمیایممممممم والسلام ای کاش بچه ها بیان ببینن اینجا داره چی میشه :n

          • کافه تنهایی :

            درود :flr

            نمی دونیم در جواب این همه لطف شما چی باید بگیم

            خیلی خوشحالیم، باعث افتخاره که طی این مدت با شما عزیزان همراه بودیم انشاءالله این سعادت رو داشته باشیم که همچنان در خدمتتون باشیم

            در پناه حق پاینده و پیروز باشید :flr

          • Mehraban :

            درود بر شما

            وای کافه جان این حرف و نگو
            شما نباشید ما دیگه اینجا نمی آییم …
            ببخشید من یک مدت نبودم ولی همه پستهاتون و خوندم فقط نشد کامنت بگذارم
            شرمنده …

            امیدوارم همچنان باشید
            شما که باشید ما هم هستیم :flr

          • کافه تنهایی :

            درود

            اختیار دارید :flr

            اگه بریم بازم تو آدرس جدید در خدمت شما هستیم

            خیالتون راحت باشه :flr

            در پناه حق سعادتمند باشید :flr

      • sara :

        چییبییییییییییی؟؟؟؟؟؟!!! :sd من الان اینارو دیدم کجا میخواین برین نه نرین خواهش میکنم نرین اصلا اگه برید منم دیگه نمیام :sd :sd :n :n :n :n مدیر لطفا :pr :sd

        • کافه تنهایی :

          درود :flr

          این همه مهر شما عزیزان ما رو نمی دونیم چطور پاسخ بدیم :flr

          مطمئن باشید یا می مونیم یا کسی رو پیدا می کنیم که از جنس کافه باشه و بتونه اینجا رو رو پا نگه داره، ما هم می ریم کمی اونطرف تر :flr

          با آرزوی بهترین ها :flr

  • گلبهار :

    باید این احساس در دل مانده را پنهان کنم
    این شکستن های بر جا مانده را درمان کنم
     
    عاشقت باشم ولی عمدا فقــط دورت کنم
    له شدن های غــرورم را کمی جبـران کنم

    روبرویت هی بخندم بی خیالی طـی کنم
    در نبودت خویش را در شاعری عریان کنم
     
    رشـد کرده در درونم ریشه ای با نــام تو
    در نظـر دارم تبـر بردارم و ویـــران کـنم
     
    خسته ام از این نقاب لعنتی بر چــهره ام
    نه نمی خواهم تو را در بودنم کتمان کنم
     
    ابر بغض آلوده ام باید ببارم بـی هـــوا
    در توانم نیست بـاران باشم و پنهان کنم
     

  • گلبهار :

    حالا که دیگر دستم به آغوشت نمیرسد

    و بوسیدنت موکول شده

    به تمامی روزهای نیامده..

     

    حالا که هر چه دریا و اقیانوس را

    از نقشه جهان پاک کردی

    مبادا غرق شوم در رویایت

     

    باید اسمم را

    در کتاب گینس ثبت کنم

    تا همه بدانند

    – زنی

    با سنگین ترین بار دلتنگی

    روی شانه هایش –

    تو را دوست میداشت

     

    میبینی

    عشق همیشه

    جاودانگی میاورد

  • Alireza :

    می گویند زمان طلاست اما من چشیده ام دروغ می گویند زمان آتش است ثانیه به ثانیه اش می سوزاند و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد

  • sara :

    دل تنگ تو می شود ؟ گمانم … گاهی …
    همرنگ تو می شود ؟ گمانم … گاهی … 
    در سرخوشی و جنون و بی پروایی
    همسنگ تو می شود ؟ گمانم … گاهی …
     باید کمی از تو دور … نه ! ممکن نیست !
    پیمانه ای از غرور … نه ! ممکن نیست !
     من عابر جاده های دردم اما
    از خانه ی تو عبور … نه ! ممکن نیست!
     ای واژه ی شاعرانه سر سبز بمان
    در سردی این زمانه سرسبز بمان 
    یک صاعقه باغ آرزو را خشکاند؟
    تو در دل یک بهانه سرسبز بمان
     حس خوش عطر بودنت دلچسب است
    گهگاه ز خود ربودنت دلچسب است
     چون قاصدکی تو را سپردم به نسیم
    در اوج بمان ستودنت دلچسب است :sd


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید