هرگز لبخند را ترک نکن... - کافه تنهایی

کافه تنهایی

هرگز لبخند را ترک نکن…

هرگز لبخند را ترک نکن

هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود.

“گابریل گارسیا مارکز”

بازدید : 973
برچسب ها : , , , ,
اشتراک مطلب :
اشتراک گذاري در کلوب اشتراک گذاري در گوگل ريدر اشتراک گذاري در خوشمزه اشتراک گذاري در فيس بوک اشتراک گذاري در توييتر اشتراک گذاري در گوگل پلاس اشتراک گذاري در فیس نما ايميل کردن اين مطلب

  • Mehraban :

    درود کافه جان :flr
    چقدر پست همراه با عکس های زیبا …
    ممنونم :flr

    • کافه تنهایی :

      درود مهربان جان :flr

      نظر لطفتونه

      ممنون :flr

      • Mehraban :

        واقعا سپاس از شما
        تمام پستها و کامنت ها زیباست :flr
        نمی دونم کدوم و بخونم، کدوم و کپی کنم، کدوم و کامنت بگذارم :flr :flr :flr
        خیلی خسته نباشید :flr

  • Mehraban :

    من با غزلي قانعم و با غزلي شاد
    تا باد ز دنياي شما قسمتم اين باد

    ويرانه نشينم من و بيت غزلم را
    هرگز نفروشم به دو صد خانه ي آباد

    من حسرت پرواز ندارم به دل آري
    در من قفسي هست كه مي خواهدم آزاد

    اي بال تخيل ببر آنجا غزلم را
    كش مردم آزاده بگويند مريزاد

    من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
    آرام چه مي جويي از اين زاده ي اضداد ؟

    مي خواهم از اين پس همه از عشق بگويم
    يك عمر عبث داد زدم بر سر بيداد

    مگذار كه دندانزده ي غم شود اي دوست
    اين سيب كه ناچيده به دامان تو افتاد

    “شاعر: محمد علی بهمنی”

  • Mehraban :

    تا گل غربت نروياند بهار از خاك جانم
    با خزانت نيز خواهم ساخت خاك بي خزانم

    گرچه خشتي از تو را حتي به رويا هم ندارم
    زير سقف آشناييهات مي خواهم بمانم

    بي گمان زيباست آزادي ولي من چون قناري
    دوست دارم در قفس باشم كه زيباتر بخوانم

    در همين ويرانه خواهم ماند و از خاك سياهش
    شعرهايم را به آبي هاي دنيا مي رسانم

    گر تو مجذوب كجا آباد دنيايي من اما
    جذبه اي دارم كه دنيا را بدينجا مي كشانم

    نيستي شاعر كه تا معناي حافظ رابداني
    ورنه بيهوده نمي خواندي به سوي عاقلانم

    عقل يا احساس حق با چيست ؟ پيش از رفتن اي خوب
    كاش مي شد اين حقيقت را بداني يا بدانم

    “شاعر: محمد علی بهمنی”

  • گلبهار :

    ممنونم مهربون ، شعرای اقای بهمنی واقعا زیباس..

  • ارام :

    ن دلم می خواهد
    خانه ای داشته باشم پر دوست،
    کنج هر دیوارش
    دوست هایم بنشینند آرام
    گل بگو گل بشنو…
    هرکسی می خواهد
    وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند.
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دل هاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست
    بر درش برگ گلی می کوبم
    روی آن با قلم سبز بهار
    می نویسم ای یار
    خانه ی ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دیگر
    خانه دوست کجاست؟
    فریدون مشیری

  • ارام :

    زندگی کوتاه است…
    تا زمانی که دندان داری…
    بخند… :D :D :D

  • hossein :

    چقدر دلم تمام شدن می خواهد

    از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِخط

    و آنگاه دیکته تمام شود و من دیگر آغاز نشوم !


  • :ship :sh :sad :rw :lm :lh :ht :hh :flr :bh :am

     

    کافه تنهایی

    آخرین دیدگاه‌ها

    عاشقانه

    بایگانی شمسی

    دلنوشته ها

    باهمدیگه
    کافه تنهایی ، قدم رنجه فرومودید